حرف دل
من ثریا وار ، می بارم و می شویم هراست را از چه تو اینگونه بی تابی ؟ از چه رو اینگونه می ترسی ؟ تا وقتی مرا داری . . . هراس از چه ؟ هراس از که ؟ من که ویران می کنم هر چه تو را آزرده . . . من که آتش می زنم هر چه تو را ترسانده . . . و عشق من برای تو چه بی پایان تلاشم برای راندنت از دل چه نافرجام و روح تو چه ارزان است در دست رقیب من !! و من نالان و سرگردان و من آواره و حیران نگاهم منجمد سوی دو چشم توست . . . دو چشم تیره ات را می پرستم من ، عزیز من ! مرا بشنو !! صدایم سوز غم دارد . . . صدایم ساز می سازد ولی ناکوک ! صدایت عشق می ریزد ولی مشکوک ! از چه تو اینگونه بی تابی ؟ از چه رو اینگونه می ترسی ؟!!
نظرات شما عزیزان:
اشعار زیبا است موفق باشی به ما هم سر بزن اگه دوست داشتی همدیگر را لینک کنیم
وبلاگ من هم در مورد شعر وشاعری است
Power By:
LoxBlog.Com |